📌 اپیزود سوم پادکست عدالت (آدمخورها) و اپیزود 61 پادکست های روانشناسی و فلسفی رادیو بینا

📌 اپیزود سوم پادکست عدالت (آدمخورها) و اپیزود 61 پادکست های روانشناسی و فلسفی رادیو بینا

265 نفر
دسته بندی: پادکست روانشناسی > عدالت

اپیزود سوم پادکست عدالت (آدمخورها) و اپیزود 61 پادکست های روانشناسی و فلسفی رادیو بینا

برای خواندن همه پادکست های عدالت کلیک کنید.

برای خواندن همه  پادکست های روانشناسی کلیک کنید.

برابری مساوی با معیارهای اخلاقی؛ کودک کارگری که در قایق، خورده شد

در اپیزود قبلی داستانی فرضی را برایتان مطرح کردیم و از شما خواستیم که در موردش فکر کنید. در داستان ما یک شهر وجود داشت که مردم آن در رفاه و امنیت بودند، اما شادمانی ابدی این شهر، وابسته به این بود که هیچ کدام از شهروندان، بچه‌ای که در فقر و بدبختی غوطه‌ور بود را نجات ندهند؛

چرا که نجات آن کودک باعث از بین رفتن خوشی و سعادت مردم می‌شد. تصور نکنید که این داستان خیلی تخیلی و دور از ذهن است. همه ما تحت شرایطی خاص مجبور می‌شویم دست به کارهایی بزنیم که به نفع تعداد بیشتری از مردم است. نجات مردم یک شهر گاهی در ازای بی توجهی و مرگ تدریجی یک کودک یا می‌توانیم بگوییم اقلیت یک جامعه است، اما آیا این واقعا اخلاقی است؟! نظر شما چیست؟!

برابری در مواجهه با اکثریت و اقلیت 

اگر به اصطلاح بیرون گود بایستیم و به رفتاری که با کودک شده است نگاه کنیم ممکن است با خود بگوییم: نه! این کار اصلا اخلاقی نیست! ولی برای مردمان شهر، در نظر گرفتن خیر و صلاح یک جمعیت اکثریت، مهم‌تر از جان یک بچه است. 

در اینجا نیز دوباره معیارهای اخلاقی ما را بر سر یک دوراهی قرار داده می‌شوند. البته مجددا اجرای برابری و عدالت با چالش مواجه می‌شود، اما سوالی که اینجا برای ما پیش می‌آید این است که اخلاق چیست؟ اینکه می‌گوییم یک نفر اخلاق خوبی دارد و یکی دیگر نه، یعنی چه؟ چه چیزی باعث می‌شود ما در رابطه با یک نفر احساس خوبی داشته باشیم؟

برابری یعنی بیشترین سود برای اکثریت؟

از نظر یک حقوقدان و فیلسوف انگلیسی به نام جرمی بنتام (Jeremy Bentham)، اخلاق یعنی ایجاد بیشترین رضایت و خوشحالی برای اکثریت جامعه. از نظر بِنتام، کار درست، کاری است که بیشترین سود از آن کسب شود و سود نیز به معنای هر چیزی است که باعث لذت شده و پرهیز از هر چیزی که باعث درد شود.

این فیلسوف نظریه سودگرایی را مطرح کرده است که در حال حاضر بسیاری از سیاست‌گذاران و مدیران و حتی مردم عادی تحت تاثیر این نظریه هستند و به آن باور دارند. 

اما بیشترین سود وابسته به چیست؟ مشخص است که سود و منفعت ما با احساساتمان مرتبط است. اگر بخواهیم ساده‌تر توضیح دهیم، انسان‌ها تحت تاثیر احساسات هستند. احساسات ما باعث می‌شود که در یک موقعیت آن شرایط را عادلانه و اخلاقی بدانیم و در جایی دیگر خیر! 

البته همانطور که می‌دانید احساسات نیز تحت تاثیر باورها و خوراک‌های ذهنی هستند که از کودکی تا بزرگسالی در ما دیکته شده‌اند. دوراهی اخلاقی بیشتر برای کسانی ایجاد می‌شود که باورهای متفاوتی دارند. 

در مثال شهر سعادت، نگاه ما به این داستان با توجه به باورهایمان متفاوت خواهد بود. در مقام قضاوت شهر سعادت، آدم‌ها دو دسته می‌شوند. دسته اول اعتقاد دارند منفعت کل یک شهر وابسته به درد تنها یک نفر است؛

پس در این‌جا برابری یعنی به خاطر منفعت کل یک جامعه از حق یک نفر گذشتن. اما دسته دوم اعتقاد دارند که زیر پا گذاشتن حقوق یک نفر انسانی نیست و در نتیجه اخلاقی هم محسوب نمی‌شود؛ 

پس می‌بینید درست است که اخلاق برای منفعت و رضایت ما وضع شده است، اما نحوه اجرایی کردن آن گاهی اوقات بسیار سخت شده و باید جزئی‌تر به آن نگاه کرد. مخصوصا در مثال شهر سعادت که آن کودک تحمل شرایط را نداشته و قطعا خواست خودش نیست که متحمل رنج شود. 

داستان اخلاق در عدالت

مایکل سندل داستانی از چهار انگلیسی نقل می‌کند که بعد از غرق شدن کشتی، توسط یک قایق کوچک خودشان را نجات دادند. آن‌ها ده روز روی قایق بودند و جیره غذایی‌شان تمام شد. این افراد آنقدر گرسنه بودند که  تصمیم گرفتند پسری ۱۷ ساله را که کارگر کشتی بود کشته و بخورند.

 بله! آن‌ها این کار را انجام دادند، چرا که تصور کردند جان آن بچه که کس و کاری ندارد نسبت به خودشان که دارای زن و فرزند بودند، کم اهمیت‌تر است! متاسفانه آن‌ها پسر را کشتند و از خون و گوشتش تغذیه کردند. 

یک روز بعد گروه امداد افراد را نجات داد، اما بعدها به خاطر کشتن آن پسر به دادگاه احضار شدند. آن ۳ مرد در دادگاه گفتند که چاره‌ای جز این کار نداشتند و این بهترین تصمیم ممکن بود. در این مثال می‌توانیم بگوییم؛ حتی اگر اخلاق به معنای در نظر گرفتن منفعت عده بیشتری باشد، گاهی اوقات می‌تواند به جنایت نیز تبدیل شود. 

جدای از این نکته، کافی است تاثیر انتشار این خبر یعنی خورده شدن  یک انسان توسط همنوع خودش را در سطح دنیا بررسی کنید. چه وحشتی به جان انسان‌ها می‌اندازد!؛ بنابراین اگر اخلاق، در نظر گرفتن منافع اکثریت باشد، تاثیر مخرب انتشار این خبر هم می‌بایست در بحث اخلاقی بررسی شود. 

برابری و انتخاب‌ های شخصی

حالا بیایید سناریوی دیگری را در نظر بگیریم. اگر شخصی با خواست خودش متحمل رنج شود، آیا به معنی برابری است؟ بگذارید مثالی بزنم.

یک زن و شوهر را تصور کنید. آن‌ها صاحب چند فرزند هستند. مرد برای تامین زندگی شبانه‌روز کار کرده و هیچ وقت استراحت ندارد.

مرد، آرزوها و رویاهای خودش را فدای بچه‌ها و همسرش یعنی خانواده می‌کند. وقتی از مرد می‌پرسید زندگی چگونه می‌گذرد؟ به شما پاسخ می‌دهد که سخت و پر از استرس و تنش است، اما به خاطر خانواده و رفاهشان این رنج را متحمل می‌شوم.

در اینجا مرد رنج می‌کشد، اما رنجی خودخواسته؛ چرا که رفاه خانواده‌اش باعث خوشحالی وی می‌شود. در مورد زن هم همینطور است. زن عهده‌دار سرپرستی خانواده است و چه بسا گاهی اوقات به خاطر بچه‌ها از خودش هم می‌گذرد، اما شادی بچه‌ها برای وی لذت‌بخش است.

اینجا یک خانواده را داریم که خودخواسته رنجی را متحمل می‌شوند، اما منافعشان در هم گره خورده است. رنجی خودخواسته که دارای منفعت است. منفعت آن این است که امنیت و شادی یک سیستم بزرگتر یعنی خانواده را به دنبال دارد.

اما در مثال شهر سعادت، بچه رنجی را متحمل می‌شود که نه اخلاقی است، نه منصفانه و نه خودخواسته. حتی با وجود اینکه رنج او به شادی جمعیت زیادی گره خورده است.

اخلاقیات شرطی مناسب برای ایجاد برابری 

ما زمانی در یک  رابطه  یا در یک جامعه احساس راحتی و امنیت می‌کنیم که طرف مقابل ما اخلاق‌مدار باشد. اخلاق مدار بودن طرف مقابلمان، خواه دولتمردان کشورمان باشند، خواه پارتنر یا همسرمان، باعث خوشحالی و رضایت ما می‌شود و این حس خوشحالی و رضایت باعث می‌شود که یک شخص یا یک دولت  را اخلاق‌مدار بدانیم.

به همین صورت، قوانین در یک جامعه دارای پشتوانه‌ای اخلاقی است و راهی جز این نیست؛ چرا که ما انسان‌ها تحت تاثیر احساسات‌مان هستیم. شما یک ازدواج را درنظر بگیرید.

ازدواج هم شبیه به یک حکومت، اما در سطحی کوچک‌تر است. ما در یک رابطه اگر براساس قوانین و مقررات عمل نکنیم به معنای زیر پا گذاشتن حقوق انسانی طرف مقابلمان است. اما چیزی که باید به آن توجه کنیم این است که اگر اخلاق برای منفعت و احساس رضایت آدم‌ها وضع شده است، معیار این رضایت دقیقا چیست؟ 

مثلا اگر منفعت 1000 نفر بر این شرط باشد که  گوشت نخورند و در این بین ۲۰۰ نفر با خوردن گوشت موافق باشند، آیا باید گوشت را تحریم کرد؟ یا اگر اکثریت یک جامعه به یک مذهب خاص گرایش داشته باشند، آیا به خاطر فراهم کردن رضایت اکثریت یک جامعه، باید نسبت به اقلیت یک جامعه بی‌تفاوت بود؟ 

آیا نجات و خوشبختی عده زیادی از مردم، شکنجه و درد اقلیت مردم را توجیه می‌کند؟ آیا انتخاب یک راه جایگزین که منفعت اقلیت و اکثریت را به دنبال داشته باشد، بهترین راه اجرایی کردن اخلاق و قانون نیست؟ 

یک روش اخلاقی؛ همدلی با دیگران

در اینجا ما دوباره به یاد مفهوم خوشبختی می‌افتیم. برای عده‌ای خوشبختی یعنی چیزهایی در اختیار داشتن که بقیه مردم ندارند. در واقع بعضی انسان‌ها هنگامی که می‌خواهند احساس بهتری داشته باشند نگاهی به بقیه مردم انداخته و پیش خودشان می‌گویند چقدر خوب است که من مشکلات بقیه را ندارم. در حقیقت خوشبختی این دسته از آدم‌ها از بدبختی و نداشتن مشکلات دیگران قدرت می‌گیرد. 

اما خوشبختی برای عده دیگری از انسان‌ها به این معناست که همه مردم احساس رضایت داشته باشند. همسایه، دوست، همکار و دوست‌هایشان همه باهم شاد باشند. خوشبختی برای این دسته از افراد این نیست که کودکی در یک زیرزمین زجر بکشد، در حالیکه بچه خودشان در تخت مجلل و نرمش راحت عین فرشته‌ها خوابیده باشد؛

بنابراین، اگر برابری و عدالت به معنای منفعت و سود همگان باشد، در یک جامعه آرمانی ما باید به دنبال راهکارهایی باشیم که سهم کل جامعه را از این شادی و رضایت و امنیت نادیده نگیریم.

گفته می‌شود در رم باستان برای تفریح مردم، مسیحیان را در مقابل شیرها می‌انداختند. در اینجا شخص مسیحی زجر می‌کشید، در حالیکه اکثریت مردم شاد بودند. 

حرف آخر

با تعریف برابری و سهم معیارهای اخلاقی در آن باید بگوییم که شادی عده زیادی از مردم نمی‌تواند نادیده گرفتن شادی یک نفر را توجیه کند. اجرایی کردن عدالت با چنین نگاهی اخلاقی که حرمت تک تک انسان‌ها حفظ شده و شادی تبدیل به موضوعی فراگیر شود کار سختی است، اما نشدنی هم نیست.

در اپیزود بعدی قصد داریم راجع به اینکه آیا ما مالک خودمان هستیم یا نه، صحبت کنیم. 

همیشه هم اجرای عدالت باعث رضایت نیست اما اگر عدالت و جنبه اخلاقی را روی دو کفه ترازو قرار بدیم، متوجه میشیم کفه‌ی اخلاقی گاهی اوقات سنگین تر میشه. برای ایجاد توازن بین این دو کفه‌ی ترازو، ما به نگاهی موشکافانه تر نیاز داریم. نگاهی که بتونیم در ایجاد قوانین و اجرای عدالت، همیشه جنبه اخلاقی موضوعات را درنظر بگیریم.

همراهان عزیز رادیو بینا

انجمن بیا درد دل کن رادیو بینا همیشه و در هر شرایطی مشتاقانه منتظر دریافت سوالات شماست و کارشناسان رادیو بینا صبورانه پاسخگوی سؤالات شما خواهند بود.

psychology_.plus2@

psychology_.plus@

psychologyplusmagazine@

radiobina@

منتظر نظرات پرمهرتون هستیم.

هیچ کدام از محتواهای درج شده در رادیو بینا جنبه درمانی و تراپی نداشته و تنها تلنگری برای شماست که با واکاوي مشکلات خود، نسبت به درمان ریشه ای آن از یک مشاور و روان درمانگر کمک بگیرید.

📌به انجمن رادیو بینا سر زدی؟ 

وارد وبسایت که میشی پیام ثبت نام در انجمن برات میاد و میتونی بعد ثبت نام از بخش ویرایش مشخصات ، اسمت را مستعار انتخاب کنی، ایمیلی که باهاش وارد میشی برای کسی به نمایش درنمیاد و اطلاعاتت پیش ما محفوظه. 

✅ از این به بعد میتونی هر درد دلی که داری توی انجمن برامون بنویسی.  

لینک ورود به انجمن درد دل

آموزش ثبت نام در انجمن  

رادیو بینا در زیلینک

کانال تلگرام رادیوبینا

 ما در رادیو بینا مشکلات را تراپی نمیکنیم بلکه به شما سرنخ‌هایی برای ریشه یابی مشکلات‌تان خواهیم داد.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند
امتیاز شما :
ElGrandeToto - 7elmet Ado 6(MP3_320K)