📌 اپیزود دوم پادکست فروپاشی (غرور کاذب و چند دستگی) و اپیزود 70 پادکست های روانشناسی و فلسفی رادیوبینا

📌 اپیزود دوم پادکست فروپاشی (غرور کاذب و چند دستگی) و اپیزود 70 پادکست های روانشناسی و فلسفی رادیوبینا

406 نفر
دسته بندی: پادکست روانشناسی > پادکست فروپاشی

 

اپیزود دوم پادکست فروپاشی (غرور کاذب و چند دستگی) و اپیزود 70 پادکست های روانشناسی و فلسفی رادیوبینا

پادکست های فروپاشی قسمت دوم

 پادکست های روانشناسی

در اپیزود قبلی ۲ عاملی که باعث سقوط و فروپاشی یک تمدن میشه را در خلال دو داستان تاریخی و واقعی توضیح دادم. عامل اول استفاده بی رویه از منابع طبیعی بود و عامل دوم عدم   وجود رهبری با کفایت! درواقع رهبران بیکفایتی که به جای پرداختن به چالش های ضروری و حیاتی، هزینه و انرژی را صرف کارهایی میکنن که در دراز مدت سقوط یک تمدن را به دنبال داره. مثل همون اتفاقی که برای تمدن مایاها افتاد. در اپیزود امروز داستان وایکینگ ها و جزیره تیکوپیا را براتون تعریف میکنم .

از وایکینگ‌ها شروع میکنیم. وایکینگ ها دریانوردانی از جنوب اسکاندیناوی بودن که برای پیدا کردن نقره، برده و همینطور زمین سفرهای دریایی انجام میدادن.  وایکینگ ها خیلی قوی و شجاع بودن و  ۵ قرن قبل از کریستوف کلمب تونسته بودن ایسلند، گرینلند و قاره آمریکا رو کشف کنن. گفته میشه عده ای از وایکینگ ها بعد از اینکه در یک طوفان مسیرشونو گم میکنن، تصادفی گرینلند را کشف میکنن و به مدت ۴۰۰ سال از طریق  کشاورزی، شکار گوزن و خوک آبی، در اونجا زندگی خوبی برای خودشون خلق کنن اما بعد از سال ۱۴۱۰ میلادی، بیشتر وایکینگ هایی که در این منطقه بودن، ازبین رفتن. این در حالی بود که اونها در مناطق دیگه مثلا اروپای شمالی همچنان در حال رشد و پیشرفت بودن. حالا چرا باید در گرینلند به مشکل میخوردن؟

وایکینگ ها در سال هزارِ میلادی وارد گرینلند شدن، همونطور که گفتم اونها اهل اسکاندیناوی بودن، وقتی وارد گرینلند میشن، با همون روش و سبکی که در سرزمین اجدادیشون زندگی میکردن، روزهاشونو میگذروندن. مثلا در اسکاندیناوی اونها اغلب از گوشت گاو و گوسفند تغذیه میکردن اما در گرینلند داستان خیلی متفاوت بود. گرینلند شرایط زیستی مناسبی نداشت که بشه گاو و گوسفند پرورش داد و حیواناتی مثل گاو میبایست از شهرهای دیگه وارد میشد که خب! دردسر زیادی داشت. بومی‌هایی که در گرینلند زندگی می‌کردن از طریق کاشت محصولات غذایی در مزارع یا ماهیگیری زندگیشونو تامین میکردن اما به نظرتون چرا وایکینگ ها نتونستن مثل روش بومی‌های گرینلند، زندگی جدیدی شروع کنن؟

این موضوع ۲ تا دلیل خیلی ریشه ای داره ، لطفا خوب دقت کنید چون این دو عامل توی زندگی ما هم ممکنه اتفاق بیفته که در انتهای اپیزود براتون میگم.اولین عامل همونطور که متوجه شدیم عدم سازگاری وایکینگ ها با محیط جدید بود. نمیدونم کتاب آدم‌ها و قصه  ها را مطالعه کردید یا نه اما من در یکی از بخش های کتاب مفصل توضیح دادم که چطور عدم سازگاری میتونه باعث انقراض بشه. مثلا دایناسورها منقرض شدن اما سنجاقک ها در عصر یخبندان تونستن با محیط خودشون را سازگار کنن، سنجاقک های اولیه دارای بالهای بزرگ تری بودن و ابعاد بزرگ تری داشتن، اما اونها به خاطر تطبیق پذیری تونستن زنده. سنجاقک های امروز حاصل همون تطبیق پذیریه ، درسته ابعاد کوچک تری پیدا کردن اما بقاء نوع خودشون را تضمین کردن.

این موضوع را با وایکینگ ها ارتباط بدید. وایکینگ ها در سازگاری با محیط جدید به مشکل خوردن اما مشکل وایکینگ ها فقط عدم سازگاری نبود. در جامعه وایکینگ ها سلسله مراتبِ خیلی زیادی وجود داشت یعنی آدم‌ها دسته بندی میشدن. مثلا نمادهایی مثل مدال های امروزی وجود داشت که اونو به جنگجوهای خیلی قوی میدادن. یکی از این نمادها دندان شیر دریایی بود. کسی که دندان شیر دریایی به گردنش داشت ، اونقدر اسیر غرور و تکبر بود که خودش را از بقیه آدم‌ها مهمتر و بزرگ تر میدید .

 وقت برداشت محصول، نیاز بود که وایکینگ ها دست به دست هم کمک کنن تا محصولات برداشت بشه، اما این چند دستگی بین وایکنیگ ها باعث میشد که همکاری و اتحاد بین اونها از بین بره. اما   آیا تندیس شیر دریایی شکم گرسنه وایکینگ ها را سیر میکرد؟ مسلما نه!

این غرور کاذب باعث میشد که اونها دنبال یادگیری نباشن، مثلا اونها بارها دیده بودن که چطور بومی ها از گوشت ماهی تغذیه میکنن اما چون فکر میکردن افراد رده پایین چیزی برای آموزش ندارن، غرورشون اجازه نمیداد که ازشون چیزی یاد بگیرن. اما این غرور، عدم تطبیق پذیری و چنددستگی درنهایت باعث فروپاشی اونها شد. در سال ۱۳۰۰ میلادی گرینلند با سرمای شدیدی مواجه شد و وایکینگ  ها نتونستن دووم بیارن.

وقتی این بخش کتاب را خوندم یاد جمله یکی از مخاطبانمون افتادم که میگفت من هرگز به حرف کسی که تحصیلات آکادمیک نداره اهمیتی نمیدم.

اما به نظر من هر انسانی جدا از اینکه تحصیلات آکادمیک داره یا نداره، چیزی طبق تجربه یاد گرفته که میتونه چراغ راه ما بشه. گاهی اوقات از مادربزرگ و پدربزرگ هامون حرفها و توصیه هایی شنیدیم که توی زندگی خیلی به دردمون خورده، منظورم این نیست که به  توصیه هایی که عمه تراپیه گوش کنید ، صحبت من اینه که شنونده خوبی باشید، حرف ها و جملات را تحلیل کنید و با تفکر مستقل چکیده‌ی‌ اون صحبت ها و توصیه ها را توی زندگیتون به کار بگیرید. و گاهی حتی باید برعکس اون توصیه عمل کرد اما ابتدا بشنوید، مهارت شنیدن خودتون را افزایش بدید.

عامل دوم یعنی تطبیق پذیری هم میتونه مارو از گزند حوادث نجات بده، تطبیق پذیری به این معنا نیست که هر ظلمی را تحمل کنید، بلکه برای همه ما شرایطی پیش میاد که قدرت تغییر و کنترل از ما گرفته میشه، توی این شرایط باید بتونیم سازگار باشیم. در انجمن  رادیو بینا آقایی نوشته بودن که یک همسر خوب و دختری زیبا دارن و همسر ایشون قادر نیست که فرزند دیگه ای به دنیا بیاره. این اقا نوشتن که هر شب کارشون گریه هست و رنج میبرن. به نظر شما با ادامه این روال، افسردگی و آسیب روحی به این آقا وارد نمیشه؟ به نظر شما از طریق تطبیق پذیری با شرایطی که تحت کنترل ما نیست نمیشه زندگی بهتری داشت؟ این به مهارت تفکر و مدیریت شما بستگی داره که در موقعیت های مختلف تشخیص بدید که کجا باید سازگار شد و در چه موقعیتی همه توانتون را برای ایستادگی بگذارید.

بنابراین تطبیق پذیری و شنونده بودن را از یاد نبرید، اسیر نمادهایی که بین شما و انسان‌های دیگه جدایی ایجاد میکنه نشید و رمز اتحاد را از یاد نبرید.

خب! میریم سراغ داستان مردم جزیره تیکوپیا که برعکس داستان هایی که در این دو اپیزود براتون تعریف کردم، یک نمونه خوب از رهبری درست هست که باعث بقای مردم تیکوپیا شده.  آگاهی از شیوه زندگی مردم تیکوپیا میتونه به ما کمک کنه که چطور میشه سرزمین خودمون را از فروپاشی نجات بدیم.

جزیره تیکوپیا یکی از جزایر دور افتاده اقیانوس آرامه که ساکنین اون روش خاصی برای زندگی دارن. در این جزیره دورافتاده ۲ قانون طلایی وجود داره که باعث بقای فرهنگ و تمدن ساکنیش شده.

قانون اول: هر حیوان و یا گیاهی که وجودش سود و منفعتی برای ساکنین نداشته باشه، به هیچ عنوان پرورش داده نمیشه.

قانون دوم:کنترل تولید مثل

رژیم غذایی مردم تیکوپیا ماهی و سبزیجاته و همه تلاششون را میکنن که محصولات غذایی با بهترین کیفیت تولید بشه. یادتونه گفتم که اگر رشد گیاه یا حیوانی باعث ضرر بشه در این جزیره ممنوعه؟! در سال ۱۶۰۰ میلادی ساکنین جزیره به پرورش خوک مشغول شدن اما بعد یک سری محاسبات متوجه شدن که برای تهیه یک کیلو گوشت خوک ، ۱۰ کیلو سبزی نیازه و این تعادل را بهم میزد. درنتیجه اونها دیگه هرگز به سراغ پرورش گوشت خوک نرفتن. عامل دوم هم کنترل تولید مثل بود که جمعیت از حد تعدلش خارج نشه.

 اما نکته کلیدی اینجاست که  در این جزیره هر فردی نقش خودش را برای بقا و امنیت جزیره به خوبی ایفا میکنه یعنی این ۲ قانون از طریق زور و اجبار رعایت نمیشه و ساکنین جزیره خودشون را مسئول میدونن.

 تصور کنید ما در دنیایی زندگی کنیم که هرکدوم از ما دارای احساس مسئولیت باشیم، در قبال خودمون، شهرمون، همسایه مون، محیط زیستمون یا حیوانات، اگر هر کدوم از ما  به این آگاهی برسیم که وظیفه انسانی خودمون را به بهترین صورت انجام بدیم و مسئول باشیم، این موضوع به بقای ما و زمینی که درش زندگی میکنیم، کمک زیادی میکنه.

بنابراین وجود مردم مسئول در کنار رهبران باتدبیر میتونه یک سرزمین را تبدیل به بهشت کنه و حداقل از فروپاشی اون جلوگیری کنه.

بگذارید یک مثال دیگه بزنم.  در اواسط قرن هفدهم، رهبران ژاپن متوجه شدن که جنگل ها در حال تخریبه و میدونید که تخریب جنگل ها چه فجایعی را برای ما به بار میاره. اونها یک پروژه‌ای را با نام اِحیای جنگل راه اندازی کردن و شروع به نجات درخت ها کردن. نتیجه این تدبیر باعث شد که در حال حاضر ۸۰ درصد ژاپن از درخت تشکیل شده.

قطعا تصمیم رهبران بدون همکاری مردم به نتیجه خوب منتهی نمیشه و چیزی که وجه مشترک شهروندان و رهبران هست، مفهوم مسئولیت‌پذیریه که در مثال ژاپن شاهدش بودیم.

دوستان من!

داستان هایی که در این ۲ اپیزود مطرح شد مربوط به تمدن هایی بود که در زمان ما نبودن. نویسنده کتاب در بخش دوم کتابش به خطراتی که جوامع امروزِ مارو تهدید میکنه اشاره کرده. آگاهی ما از این خطرات باعث میشه که دست به دست هم بدیم و نقش خودمون را در بقای تمدن انسانیمون جدی بگیریم. به امید روزی که هر کدوم از ما نسبت به بقای زمینی که درش زندگی میکنیم، مسئول باشیم. این کار نیاز به برداشتن قدم های بزرگی نداره، گاهی یک حرکت کوچیک اگر به صورت فراگیر انجام بگیره، بقای مارو تضمین میکنه.

ممنون که با من همراه بودید.

برای خواندن همه پادکست های فروپاشی کلیک کنید.

برای خواندن همه پادکست های عدالت کلیک کنید.

همراهان عزیز Radiobina

انجمن بیا درد دل کن رادیو بینا همیشه و در هر شرایطی مشتاقانه منتظر دریافت سوالات شماست و کارشناسان رادیو بینا صبورانه پاسخگوی سؤالات شما خواهند بود.

لینک ورود به انجمن درد دل

psychology_.plus2@

psychology_.plus@

psychologyplusmagazine@

radiobina@

منتظر نظرات پرمهرتون هستیم.

یادآوری

هیچ کدام از محتواهای درج شده در رادیو بینا جنبه درمانی و تراپی نداشته و تنها تلنگری برای شماست که با واکاوي مشکلات خود، نسبت به درمان ریشه ای آن از یک مشاور و روان درمانگر کمک بگیرید.

 

📌به انجمن رادیو بینا سر زدی؟ 

وارد وبسایت که میشی پیام ثبت نام در انجمن برات میاد و میتونی بعد ثبت نام از بخش ویرایش مشخصات ، اسمت را مستعار انتخاب کنی، ایمیلی که باهاش وارد میشی برای کسی به نمایش درنمیاد و اطلاعاتت پیش ما محفوظه. 

✅ از این به بعد میتونی هر درد دلی که داری توی انجمن برامون بنویسی.  

آموزش ثبت نام در انجمن  

رادیو بینا در زیلینک

کانال تلگرام رادیوبینا

 ما در رادیو بینا مشکلات را تراپی نمیکنیم بلکه به شما سرنخ‌هایی برای ریشه یابی مشکلات‌تان خواهیم داد.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند
امتیاز شما :
ElGrandeToto - 7elmet Ado 6(MP3_320K)