داستان و بیوگرافی شگفتانگیز جِی. کِی. رولینگ: از فرش به عرش
فهرست مطالب
داستان و بیوگرافی شگفتانگیز جِی. کِی. رولینگ: از فرش به عرش نویسنده بریتانیایی و خالق شخصیت هری پاتر، که فقیر و تقریباً بیخانمان بود، در نهایت به نخستین نویسنده میلیاردر دنیا تبدیل شد. جوآن رولند (Joanne Rowland) با نام هنری جِی. کِی. رولینگ (J.K. Rowling) نویسنده بریتانیایی و خالق رمانهای هَری پاتر است. او، در سال 1990، در حالی که منتظر قطاری به مقصد لندن بود، غرق در یک ایده جذاب شد. او پسر نوجوانی را تصور کرد که به مدرسه جادوگری میرود. این طور شد که شخصیت هری پاتر شکل گرفت. اما برای این که او بتواند به این شخصیت زندگی ببخشد، به چیزی بیشتری از حرکت چوب جاودیی و وِرد نیاز داشت.
وقتی اولین بار ایده هری پاتر به ذهن رولینگ رسید، او بر سر دوراهی فارغالتحصیلی از دانشگاه یا دنبال کردن علایق واقعی زندگیاش سردرگم بود. از زمانی که مدرک زبان فرانسویاش را از دانشگاه اِکسِتِر گرفت، در چند جا به صورت موقتی کار کرده بود، و به این فکر میکرد که به منچستر برود و با عشقش زندگی کند.
در پایان آن سال، همه چیز ناگهان تغییر کرد. مادرش، آن (Anne)، که بیش از ده سال بود با بیماری اِماِس یا تصلب چندگانه (بیماری التهاب اعضای مختلف بدن) مبارزه میکرد، در سن 45سالگی درگذشت. رولینگ، که ضربه روحی بزرگی به او وارد شده بود، تصمیم گرفت یک تغییر بزرگ در زندگیاش ایجاد کند تا شاید حالش بهتر بشود. پس، برای تدریس زبان انگلیسی به پرتغال نقل مکان کرد.
یک شروع تازه در پرتغال
رولینگ، بعد از ساکن شدن در شهر ساحلی پورتو، کار نوشتن هری پاتر را آغاز کرد. او پیش از کلاسهای عصرش روی رمانش کار میکرد و بعد از کار با هماتاقیهایش در باشگاههای شبانه خوشگذرانی میکرد. رولینگ در نهایت با عاشق روزنامهنگاری به نام خورخه آرانتس (Jorge Arantes) شد.
با وجود این که دوستان رولینگ نگران وضعیت رابطه او با آرانتس بودند، او در اکتبر 1992 با آرانتس ازدواج کرد و در جولای سال بعد صاحب یک دختر به نام جسیکا شد.
در طول این مدت، سوءاستفادههای آرانتس از او بیشتر شده بود. آخرین ضربه واردشده در دعوایی خیلی بد در نوامبر 1993 اتفاق افتاد. آرانتس سیلی محکمی به همسرش زد و او را از خانه بیرون کرد. رولینگ خیلی سریع به همراه پلیس به خانه برگشت تا دخترش را با خودش ببرد. چند هفته بعد، او به همراه جسیکا سوار هواپیمایی به مقصد انگلستان بود، در حالی که سه فصل اول رمان هری پاتر در کیفش قرار داشت.
مشکلات مالی در بریتانیا و فکر به خودکشی
با بازگشت به بریتانیا، رولینگ تعصیلات را در اِدینبرا، پایتخت اسکاتلند، سپری کرد، که شهر محل سکونت خواهر و شوهرخواهرش بود. او به لطف حمایتهای دولت توانست یک آپارتمان کوچک و یک کمکهزینه هفتگی برای خودشان تهیه کند. برای این که ودیعه لازم برای رفتن به یک آپارتمان بهتر را جور کند، مجبور شد از دوستش پول قرض بگیرد و هر روز با جسیکا در کافه شوهرخواهرش کار کند. در این اوضاع بههمریخته، او همچنان به نوشتن رمانش ادامه میداد.
رولینگ به کمک خانواده و دوستانش بهسختی روزگار خود را سپری میکرد. او بعدها وضعیت آن روزهای خود را این طور توصیف کرد: «در فقیرترین حالت ممکن در بریتانیای امروزی، البته بدون آن که بیخانمان باشد». او روزبهروز به خاطر شکستهایش ناامیدتر و عصبانیتر میشد و از این که نمیتوانست امکانات کافی برای دخترش فراهم کند، احساس گناه میکرد. بازگشت ناگهانی آرانتس برای آشتی هم اشتباهات گذشته را بیشتر به یادش آورد، گرچه با انجام اقدامات قانونی لازم، آرانتس را وادار به عقبنشینی کرد.
آن روزها که فکر به خودکشی خیلی آزارش میداد، رولینگ فهمید که باید برای دخترش هم که شده، به اوضاع زندگیشان سروسامان بدهد. بعد از رواندرمانی امیدش به زندگی بیشتر شد، و مصمم شد که در یک دوره یکساله تربیت مدرس شرکت کند. با این وجود، هنوز هم کارش با آن پسر جادوگر که در خیالش به این سو و آن سو میرفت، تمام نشده بود.
کار سخت فروش اولین کتاب
رولینگ، به محض اتمام نسخه دستنوشته کتابش در سال 1995، برای گرفتن گواهی تدریس دستبهکار شد و همزمان سعی میکرد برای اثر ادبیاش خریداری پیدا کند. همان سه فصل اول کتاب کافی بود تا یک کارگزار ادبی شهر لندن، کریستوفر لیتِل، شیفته آن شود. اما به نظر میرسید انتشارات آن منطقه در برابر جادوی هری و همکارانش کاملاً مصون بودند.
بعد از شنیدن چندین جواب رد، لیتِل توانست از یکی از انتشارات لندن به نام بلومزبِری یک پیشپرداخت 1,500پوندی بگیرد. رولینگ هم از شورای هنر اسکاتلند یک کمکهزینه 8,000پوندی دریافت کرد و توانست با یک ماشین تحریر کاملاً جدید، نگارش اولین رمان از سری رمانهای هری پاتر را به پایان برساند.
در 26 ژوئن 1997، این نویسنده ثمره سختکوشی خود را با انتشار رمان هری پاتر و سنگ فیلسوف در بریتانیا به چشم خودش دید. او به خاطر نگرانی از واکنش پسرهای جوان به یک نویسنده زن، نام هنری «جِی. کِی. رولینگ» را انتخاب کرد. «کِی» حرف اول نام مادربزرگش کاتلین بود. همچنین، تلفظ آن در کنار حرف اول نام خودش یعنی «جِی» آسان بود، چون این دو حرف در الفبای انگلیسی در کنار هم قرار دارند. اما این تغییر نام خیلی هم بد نبود چرا که دوران گمنامی او در زندگی رو به پایان بود.
ثروتمندن شدن پس از ده سال
چند روز بعد از انتشار اولین کتاب هری پاتر، انتشارات کودکان اِسکولاستیک 100,000 دلار برای حق نشر آن در آمریکا پیشنهاد دادند ( آنها عنوان کتاب را به هری پاتر و سنگ جادوگر تغییر دادند). دنباله بسیار موفق آن، هری پاتر و تالار اسرار یک سال بعد منتشر شد، و در پاییز 1998 شرکت فیلمسازی وارنِر بِراس برای ساخت یک فیلم سینمایی از رمان هری پاتر قرارداد بست.
باقی ماجرا شبیه به یک افسانه است: رولند تا سال 2004 به یک میلیادر تبدیل شد، در حالی که هالیوود هنوز در نیمههای مسیر ساخت فیلمهای هری پاتر بود و تا راهاندازی یک چندگانه اقتباسی دیگر از آثار او، چندگانه جانوران شگفتانگیز، زمان زیادی باقی مانده بود. همچنین، او با یک پزشک اسکاتلندی به نام نیل موری (Neil Murray) آشنا شد و دوباره عشق را در زندگی پیدا کرد. رولینگ با قدرتی که از نام هنری و نثر مسحورکنندهاش به دست آورده بود، به نوشتن آثار پرفروشش ادامه داد.
زندگی رولینگ از بیرون جذاب به نظر میرسد. اما بیشک این نویسنده به هر جا میرود، خاطرات سالهایی را به دوش میکشد که مادری تنها و سختکوش بود، درست مانند زخم پیشانی شخصیت داستانش که باعث شهرت جهانی او شد.
مقاله فوق در مجموعه رادیو بینا تهیه و ترجمه شده است، شما می توانید از مقالات دیگر نیز در صفحه وبلاگ سایت ما دیدن فرمایید.
منبع بیوگرافی :
به این سوالات در رابطه با " جی کی رولینگ " در کامنت این صفحه پاسخ بدهید :
1- جی کی رولینگ در بریتانیا چه مشکلاتی داشت ؟
2- جی کی رولینگ پس از چند سال ثروتمند شد ؟
3- او در کشور پرتغال چه کاری را شروع کرد ؟
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند